پوچ
پوچ

پوچ

اردیبهشت

عاشق نمیشدم اگر آن اردیبهشت نبود


اردیبهشت نبود اگر آن اردیبهشتی ام نبود


به گمان که بین من و تو و اردیبهشت راهی نیست


پس میبوسمت در حوالی امروز خود


دقایقی که در ثانیه ثانیه اش خزان بود و زرد


میشود که کاشت دلتنگیهایم را


چرا که به دستان اردیبهشتی ات ایمان دارم


سجده زدن به نرگس چشمان تو شرک نمیشود


این آخرین حرف امروز من نبود


تو خود خواستی و خدای ستمگرت