پوچ
پوچ

پوچ

قصد من اینست : . . .

قصد من اینست : این کوزه سر و گردنم را در هم شکنم و دیگر بار گل آن را ورز دهم . چرا که چند وقتی است آب خیال از آن میچکد و شعرهایم را خنکا نمیبخشد و واژه هایم دیگر به آن نمی چسبد . من قصد دارم توده خرمن کوچک درونم را گورستان شعرهای مرده ام سازم . قصد من نیست گرد گورها حصار بچینم یا ر سنگ گورها نوشته ای بنویسم . تصمیمم این است: . . .

تصمیمم این است:دیگر هیچ ستاره ای را در تنه پوک هیچ درختبی ثمر خشکیده مردم پنهان نسازم .

تصمیمم این است :از صخره مرمر سیاه شب،پلکان آفتاب بتراشم.

تصمیمم این است :برای این پر گرفتن های تازه ،آسمانی نو بجویم .

تصمیمم این است :هر چه بخار در به دری و آوارگی است ،در شب سرد ،در دل آسمان کردستان گرد آوردم و در دلیری شعر نالی بیندازم تا رگبارهای باد و بوران با مادرانمان در آمیزند.

تصمیم این است ،خانه ای برای :

شعر فردا و روزهای آینده ام بسازم که بی همتا باشد ،

برتون به خواب هم ندیده باشد.

خانه ای در کمرگاه نسیمی سرخ و سبز

که چشم انندازش

پهن دشت ابری ارغوانی باشد

دیوارهایش از مرمر مه و غبار

و درهایش از درخت آبنوس شب

و همه پنجره هایش

از آلومینیوم آفتاب

و طرح سقفش

از آسمانی صاف و بی ابر باشد

من اگر قرار باشد روزی در چنین خانه ای بنویسم

با زبان ناب خدایی شعر مینویسم

حرفهایم گله برف و تگرگ

واژگانم هوهوی باد

مدادم بال فرشته

و دفترم موج خواهد بود.

من تصمیم ندارم در زیر این سیاه چادر شعرها >

خیال را پیر کنم

یا در زیر یک سایه

گلهایم گیسوی سفید ببافند

شاید بعد از یک الهام دیگر

بکوچم و بروم به سرزمین دیگر زیبایی

شاید

به آپارتمان رمان بروم

یا به کشتی نمایشنامه

یا به ستاره تابلویی بروم

یا باز

همان آه درون آوازی شوم و

در زیر بم آن بمیرم

 

 

                                                                شیر کو بی کس

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد