پوچ
پوچ

پوچ

به دنبال کدامین واژه ایی . . .

به دنبال کدامین واژه ایی  تا او را از زبان زنگار گرفته مسلول باغ همسایه برچینم

آنجا که عقده ناگشوده خود را از آغوش باکره ایی تمنا میکنم

جهنم را آرزو میکنم تا به قولی " همنشینی با پرهیزکاران وهمبستری با دختران دست نخورده در بهشت آنچنان ارزانی شما باشد "

آن زخم خورده نیش چاقویتانم که با خود همسفری جز جذام ندارد

و هویتم امضایی به رنگ خون دلمه بسته بر روح

و حال که مرا به قربانگاه فرشتگان میبرند نظاره گر شیطانم که چگونه با خدای خود همبستر شده تا از آغوش بویناکش فرزندانی مجسم شوند

کلاغانی را یاد دارم که چشمان هرزه شقایق را میبوسند و خدایی که او را به نظاره نشسته

در چنین شبی بی ستاره شعله های خشم آتش است که دستان بیگانه اش را به تن شب میساید تا او را به زیر کشد

و منم که با مرگ خود در دهلیزی تاریک و طولانی  جام دوستی سر میکشم و دستهایم را گرم در دستانش مینهم .

آنجاست که زندگی را میبینم که با کینه بسویم می آید

دلم را پیشکش مرگ میکنم تا در بزم شبانه مان گناهانم را به تماشا نشیند

گناهانی که در حصار بد به انتظار پاداش خود از خدایی جلاد پایکوبی میکنند

 

 

 

                                                                پوچ

نظرات 1 + ارسال نظر
یه نفر شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 01:11 ق.ظ

سلام
من یه سوال داشتم خدمتتون
می خواستم بدونم مطالب قسمت دست نوشته ها واقعا نوشته های خودتونه یا از جایی خوندید.
ممنون می شم اگه جواب بدید.

سلام
آره قسمت دست نوشته ها- عکس و حرفهای خودمانی کار خودمه و بقیه موارد نقل قولی از دوستان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد